Friday, January 25, 2013

Wednesday, January 16, 2013

...
شب تهي از مهتاب
شب تهي از اختر
ابر خاکستري بي باران پوشانده
آسمان را يکسر
ابر خاکستري بي باران دلگير است
و سکوت تو پس پرده ي خاکستري سرد کدورت افسوس
سخت دلگيرتر است
شوق بازآمدن سوي توام هست
اما
تلخي سرد کدورت در تو
پاي پوينده ي راهم بسته
ابر خاکستري بي باران
راه بر مرغ نگاهم بسته
...
خواب رؤياي فراموشيهاست
خواب را دريابم
که در آن دولت خاموشيهاست
من شکوفايي گلهاي اميدم را در رؤياها مي بينم
و ندايي که به من مي گويد
گر چه شب تاريک است
دل قوي دار ، سحر نزديک است

...
من گمان مي کردم
دوستي همچون سروي سرسبز
چارفصلش همه آراستگي ست
من چه مي دانستم
هيبت باد زمستاني هست
من چه مي دانستم
سبزه مي پژمرد از بي آبي
سبزه يخ مي زند از سردي دي
من چه مي دانستم
دل هر کس دل نيست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بي خبر از عاطفه اند

...
کوه بايد شد و ماند
در من اين جلوه ي اندوه ز چيست ؟
در تو اين قصه ي پرهيز که چه ؟
حرف را بايد زد
درد را بايد گفت
سخن از مهر من و جور تو نيست
سخن از تو
متلاشي شدن دوستي است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر

... 

Tuesday, January 15, 2013

Monday, January 14, 2013

عزیز من!وقاحت با شجاعت فرق داره!همینطور با جسارت!جدا موندم چرا یک عده نمیتونن بین اینا تمایز قائل بشن

Sunday, January 13, 2013

به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم 
زیادی که گذشت کنی و اشتباهات کسی رو ببخشی  در حقش لطف نکردی!فقط  باعث میشی زشتی کارش در نظرش از بین بره و لطفت رنگ و بوی وظیفه به خودش بگیره

Tuesday, January 08, 2013

آخر به چه گويم هست از خود خبرم چون نيست...