Monday, October 29, 2012

hard to forget

من مانده ام و دل تنگی و دنیایی حرفِ نگفته
گویی گم شده ام در این هجومِ سکوتِ تلخ

Thursday, October 18, 2012

قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
 ...
همچنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا پریانی که سر از خاک به در می آرند

Thursday, October 11, 2012

ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن
...

Hard to forget

امشب همه آسمان ها را به دنبال تو گشتم
خسته و بی تابم
دلتنگی هایم به وسعت دریاها
...

Tuesday, October 09, 2012

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی
...
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم می گذرد
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز
       

Saturday, October 06, 2012

شازده کوچولو پرسید: پس آدمها کجا هستند؟ آدم در بیابان احساس تنهایی می کند
مار گفت : با آدم ها نیز آدم احساس تنهایی می کند

Thursday, October 04, 2012

هیچ کس با من نیست
 
مانده ام تا به چه اندیشه کنم
 
مانده ام در قفس تنهایی
 
در قفس می خوانم
 
چه غریبانه شبی است
 
شب تنهایی من

Monday, October 01, 2012